مقدمه دوم

از آن‌جایی که تقلید در فروع دین یکی از مطالب مهم در فقه است و امروزه توسط افراد و گروه‌های مختلفی با دیدگاه‌های مختلف مورد تهاجم قرار گرفته است، قرار بر این شد تا در ابتدامطالبی درباره آن بیان باشد. به امید این‌که خوانندگان عزیز به دیده دقت در آن نگریسته و آن را نتخاب کنند که عقلشان به آن حکم می‌کند.

یکی از مسائلی که توسط مخالفین در رابطه با تقلید بیان می‌شود آن است که تقلید فی نفسه کار ناپسندی بوده و از نظر عقلی قبیح است. این افراد برای تحریک مخاطبین خود از شعارهایی استفاده می‌کنند که از جمله آن است که تقلید کار بعضی از حیوانات دانسته که از جمله آن‌ها میمون است.

در مطلب بالا، فرض قطعی بر این بوده است که هر تقلیدی زشت و ناپسند است و با این فرض که مسلم گرفته شده است، نتیجه مورد نظر را بیان کرده‌اند.

در بررسی این مطلب ابتدا باید به این نکته اشاره شود که آیا هر تقلیدی بد است؟! یا این‌که ممکن است تقلید خوب هم داشته باشیم. اگر دقت کنیم می‌بینیم که بسیاری کارهایی که همه انسان‌ها انجام می‌دهند، در اصل نوعی تقلید است. تقلید از پدر و مادر، معلم و مربی و خلاصه اطرافیانی که انسان در میان آن‌ها زندگی می‌کند. حال اگر این تقلید ریشه عقلانی داشته باشد، می‌تواند کار پسندیده‌ای باشد اما اگر ریشه عقلانی نداشته و کورکورانه باشد، کاری ناپسند است و دور از شأن انسان چرا که تفاوت اصلی انسان با غیر او، همین عقل و تعقل است.

آن‌چه تا این‌جا بیان شد، درباره کلیت تقلید بود. اما درباره تقلید در احکام عملیه، در ابتدا باید ببینیم که تقلید در مسائل فقهی به چه معنایی است و در چه جاهایی کاربرد دارد.

تقلید در احکام عملیه بدین معناست که اگر کسی در تشخیص حکمی از احکام فروع دین مانند نماز، روزه، حج، خمس، زکات و . . . تخصص نداشت و به جهاتی نمی‌توانست این تخصص را به دست آورد تا خود جواب مسأله را بداند، به متخصصی که شرایط لازم را داشته و مورد اعتماد آن فرد است مراجعه کرده و تکلیف خود را روشن کند.

این دقیقا همان چیزی است که همه انسان‌ها در همه امور خود انجام می دهند چرا که عقلشان به آن حکم کرده است. به عنوان مثال وقتی فردی تخصص لازم برای تشخیص بیماری خود یا درمان آن را نداشت، طبیعتا به متخصص مربوطه رجوع کرده و مسأله خود را حل می‌کند. در سایر موارد نیز به همین شکل است.

در اصطلاح علم فقه به این رجوع غیر متخصص به متخصص، «تقلید» می‌گویند. در این علم به فرد متخصص در امور فقهی، «مجتهد» یا «فقیه» (البته در احکام عملیه) و در شرایطی «مقلَّد» یا همان «مرجع تقلید» می‌گویند. فرد غیر متخصص را هم «مقلِّد» می‌نامند.

در تعریف بالا توجه به چند نکته لازم است:

۱- این تقلید فقط در فروع دین یا همان احکام عملیه است و ربطی به تقلید در سایر امور دین و دنیا و از جمله در اصول عقائد ندارد.

۲- اگر کسی خود متخصص در تشخیص احکام عملیه باشد، دیگر لزومی به تقلید ندارد. (بنا بر ادله‌ای که وجود دارد، تقلید این شخص مگر در شرایط خاص، اصلا قابل قبول نیست.)

۳- اگر کسی به دنبال متخصص شدن در این موضوع است، فقط تا زمان تخصص پیدا کردن اجازه تقلید دارد و بعد از آن خود در حکم متخصص است.

۴- اگر کسی از حکم مسأله‌ای به هر شکلی مطمئن بود، دیگر لزومی به رجوع به متخصص ندارد.

ورود به فهرست

سلسله مباحثات استاد ریاحی

کتاب‌خانه قرآن و حدیث مؤسسه

فهرست درختی سایت

باز کردن همه | بستن همه