حدیث نقطه تحت باء
سؤال:
آیا این روایت: «ان کل ما فی العالم فی القرآن و کل ما فی القرآن فی فاتحه الکتاب و کل ما فی الفاتحه فی البسمله و کل ما فی البسمله فی الباء و انا النقطه تحت الباء» از امام علی درست است؟ شنیدم که نقطه در خط کوفی نیست و قرآن در زمان امام علی به خط کوفی بوده، با این حساب معنی این نقطه چیست؟
*********************************************************************
پاسخ:
در رابطه با این حدیث توجه شما را به چند نکته جلب میکنم.
۱- این حدیث به شکلهای دیگری هم آمده است. مثلا در نقلی آمده است که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «اسرار کلام الله فی القرآن و اسرار القرآن فی الفاتحه و اسرار الفاتحه فی بسم الله الرحمن الرحیم و اسرار بسم الله الرحمن الرحیم فی باء و اسرار الباء فی النقطه التی تحت الباء و انا النقطه التی تحت الباء» یا در جایی دیگر آمده است: «ما فی کلام الله فی السبع المثانی و ما فیه فی البسمله و ما فیه فی الباء و ما فیه فی النقطه و انا نقطه تحت باء بسم الله» که همه اینها به حدیث نقطه باء مشهور شدهاند.
۲- این حدیث و شبیه آن نه تنها در منابع اولیه و معتبر ما وجود ندارد، بلکه در جوامع روایی مکتب اهل بیت علیهمالسلام مانند بحارالانوار و غیر هم آن نیست.
۳- قدیمیترین کتبی که به این حدیث اشاره دارد، بعضی از کتب قرن هشتم و نهم است. کتابهایی مانند مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیرالمومنین علیهالسلام، منسوب به فردی به نام حافظ، رجب بن محمد البرسی و همچنین بعضی آثار سید حیدر آملی.
۴- نویسنده بعضی از این کتب مانند حافظ البرسی، فردی مجهول هستند که ادعا میشود متوفای حدود ۸۱۳ هجری است که حداقل تا چند قرن بعد از او هیچ نام و نشانی از او نیست و تذکره نویسانی مانند محدث بزرگوار، شیخ حر العاملی و رجالیونی مانند میرزا عبدالله الافندی، بعد از چند قرن، برای اولین بار متذکر نام او شده و اطلاعاتی را بر اساس کتابهای خود او و احیانا منابع دیگری که معلوم نیست، نوشتهاند و خلاصه اگر واقعا چنین فردی در قرن هشتم و نهم میزیسته، فردی مجهول است.
۵- سید حیدر عاملی هم متوفای حدود ۷۹۰ هجری است و از مروجین عرفان ابن عربی در شیعه است که بحث درباره او بسیار است و مجال خاص خود را میطلب.
۶- با توجه به معنای خط و نقطه در فرهنگ و ادبیات صوفیانه و بحث قطب و مرید و مراد، به نظر حقیر این حدیث از جعلیات این افراد است و توجه فردی مانند سید حیدر عاملی و عرفای بعد از او به اینگونه احادیث هم قاعدتا به جهت همین فرهنگ بوده است که بعدها هم بعضی از بزرگان ما به اعتماد افرادی مانند سید حیدر به این حدیث پرداختهاند و توضیحاتی پیرامون آن دادهاند.
۷- علی ای حال آنچه مسلم است، این افراد این حدیث را بعد از قرنها که در هیچ کتاب معتبری وجود نداشته، به صورت مرسل نقل کردهاند و از این جهت غیر معتبر است. خصوصا با توجه به اینکه میدانیم افرادی با نیتهای به ظاهر خیر و بعضا با نیتهای سوء دست به جعل احادیثی در فضل امامان ما و به خصوص امیر مؤمنان علیهالسلام زدهاند، نمیتوان حدیثی با این شرایط را معتبر دانست.
۸- در اینکه خط چند قرن اول در اسلام کوفی و مشتقات آن بوده، شکی نیست و میدانیم که این خطها فاقد نقطه بوده و مشکلاتی را به وجود آورده بودند و وجود چدر نسخه غیر معتبر از این خطوط که منسوب به حضرات معصومین علیهمالسلام است، این مطلب علمی را مخدوش نمیکنند.
۹- بعضی از افراد سعی کردهاند در توجیه اشکال شما، توجیهاتی را بیاورند که با توجه به غیر معتبر بودن این احادیث، نیازی به این توجیهات نیست.