حدیث قرآن سر گرفتن (۴)
حَدَّثَنَا عَبْدُالْعَزِیزِ بْنُ عَبْدِاللهِ الْأُوَیْسِیُّ ثنا إبْرَاهِیمُ بْنُ سَعْدٍ عَنْ شُعْبَهَ عَنْ أبِی عَوْنٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِاللهِ الثَّقَفِیِّ عَنْ أبِیصَالِحٍ الْحَنَفِیِّ قَالَ رَأیْتُ عَلِیَّ بْنَ أبِیطَالِبٍ علیهالسلام أخَذَ الْمُصْحَفَ فَوَضَعَهُ عَلَی رَأْسِهِ حَتَّی لَأرَی وَرَقَهُ یَتَقَعْقَعُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إنَّهُمْ مَنَعُونِی أنْ أقُومَ فِی الْأُمَّهِ بِمَا فِیهِ فَأعْطِنِی ثَوَابَ مَا فِیهِ …
***
بررسی متن و سند: این روایت در کتاب المعرفه والتاریخ (ج ۲، ص۷۵۱) آمده است که از کتب مکتب خلفا است و میگویند همه رجال آن در اسناد صحیحین وجود دارد و با این حساب بعید نیست، بر مبنای بعضی از پیروان مکتب خلفا معتبر باشد. قضات این موضوع را به خود علمای اهل تسنن واگذار میکنیم و در اینجا به همین مقدار بسنده میکنیم که رجال سند این روایت در مکتب اهل بیت علیهمالسلام مجهول هستند و اعتبار احادیث مکتب خلفا، دلیل بر پذیرش در مکتب اهل بیت علیهمالسلام نیست.
از این دست روایات در منابع مکتب خلفا بسیار است و حکم آن همین است، یعنی چه برای خود آنها معتبر باشد و چه نباشد، با توجه به سندشان نمیتواند برای ما معتبر باشد و بر اساس آن چیزی را در مکتب خودمان اثبات کنیم.
بخش قرآن و حدیث
مؤسسه حکمت اسلامی احتجاج