فرازهایی از کتاب حماسه حسینی (قسمت بیست و یکم)
* وظایف علمای امت
حال، وظایفی که علمای امت دارند چیست؟ . . .
این عالم است که میفهمد نقاط ضعف اجتماعش چیست . . .
کسی که با نقاط ضعف مردم مبارزه میکند، قهراً مردم هم غالباً از او خوششان نمیآید . . .
گاهی عالم . . . از نقاط ضعف مردم استفاده میکند، نه اینکه با نقاط ضعف مبارزه کند. اینجاست که مصداقِ «فقیه فاجر» میشود که پیغمبر اکرم فرمود: آفت دین سه چیز است: یکی از آنها فقیه فاجر است . . .
* دو نقطه ضعف مردم در مجالس عزاداری
یکی از نقاط ضعف این است که معمولاً، هم صاحبان مجالس یعنی مؤسسین مجالس . . . میخواهند، ازدحام جمعیت است. اگر جمعیت ازدحام بکند راضی است، اگر جمعیت ازدحام نکند راضی نیست. این، نقطه ضعف است . . . مگر ما میخواهیم سان ببینیم؟ مگر ما میخواهیم رژه برویم؟ . . .
این میشود یک نقطه ضعف . . . گوینده در مقابل این نقطه ضعف قرار میگیرد، چه بکند؟ . . .
اگر بخواهد با این نقطه ضعف مبارزه کند، . . . با هدف صاحب مجلس و هدف مستعمین که از جمع شدن دور یکدیگر و از شلوغ شدن و از اینکه خودشان را با هم زیاد ببینند خوششان میآید، جور درنمی آید . . . و اما اگر بخواهد از این نقطه ضعف استفاده کند، فقط در این فکر است که ما چه کار بکنیم که جمعیت بیشتر جمع بشود . . .
نقطه ضعف دوم عوام الناس در مجالس عزاداری که . . . باید منبری حتماً در آخر ذکر مصیبت کند و در این ذکر مصیبت هم . . . باید مجلس از جا کنده بشود، باید شور و واویلا بپا بشود . . . من میگویم این نباید هدف باشد . . . اگر اشکی از روی صداقت و حقیقت ریخت، شور و واویلا هم بپا شد، مجلس هم کربلا شد، بسیار خوب؛ ولی وقتی که نبود، آن وقت ما باید با امام حسین بجنگیم، دشمنی کنیم؟ دروغ ببندیم؟ دروغ بگوییم؟
* . . . با این نقطه ضعف چه باید کرد؟
. . . بزرگترین رسالت و وظیفه علما مبارزه با نقاط ضعف اجتماع است. این است که پیغمبر اکرم فرمود: «اذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فی امَّتی فَلْیظْهِرِ الْعالِمُ عِلْمَهُ وَالّا فَعَلَیهِ لَعْنَهُ اللَّهِ» . . . بر عهده دانایان است که حقایق را بگویند ولو مردم خوششان نمیآید. آن کسی که کتمان میکند، لعنت خدا بر او باد. بالاتر از این را خود قرآن کریم فرموده است: «انَّ الَّذینَ یکْتُمونَ ما أنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَالْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَینّاهُ لِلنّاسِ فِی الْکِتابِ اولئِکَ یلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللّاعِنونَ» آن دانایانی که حقایقی را ما گفتهایم و آنها میدانند، ولی کتمان میکنند، میپوشانند، اظهار نمیکنند، لعنت خدا بر آنها و لعنت هر لعنت کنندهای بر آنها باد.
* جرح راوی
میدانید که غیبت حرام است . . . ولی غیبت یک مواردی دارد که استثنا شده است . . . یکی از موارد استثنای غیبت که همه علمای بزرگ . . . واجب میدانند و غیبت واجب است آن چیزی است که «جرح راوی» مینامند.
یک کسی حدیث روایت میکند، از پیغمبر حدیث روایت میکند، از امام حدیث روایت میکند، آیا شما فوراً باید قبول کنید؟ نه، باید تحقیق کنید که این چگونه آدمی است؟ راستگوست یا دروغگو؟ . . .
او را در مقابل تاریخ باید رسوا کنید. این کار اسمش «جرح» است . . .
یک عالِم ممکن است در یک قسمت، بزرگ هم باشد. ملاحسین کاشفی است، خیلی مرد ملّایی هم بوده است، اما روضه الشهداء او پر از دروغ است . . .
ملا آقای دربندی اتفاقاً اتفاق نظر است که آدم خوبی بوده است . . . هر وقت نام امام حسین را میشنید اشکش جاری میشد. فقه و اصول خوبی هم داشته است . . . این مرد با اینکه مرد عالمی است، ولی اسرارالشهاده نوشته که به کلی حادثه کربلا را تحریف، قلب، زیر و رو، بی خاصیت و بیاثر کرده است . . .
این جرح است. پس باید جرح بشود. این وظیفه عالم است . . .