. شماره دوم «نشریه پیمانه»
عزیزانی که تمایل دارند، در مسابقه شرکت کنند، ضمن ذکر نام و نام خانوادگی، شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل، پاسخ سؤالات زیر را در بخش «ثبت نظر» وارد کرده و ارسال نمایند.
در ضمن ادامه مطلب «فردوسی» در پایان سؤالات آمده است.
((( جهت دریافت شماره دوم نشریه پیمانه لطفا کلیک کنید. )))
۱- بنا بر حدیث نبوی، پدران این امت چه کسانی هستند؟
۲- گروههای عمدهای که دست به جعل تاریخ یا روایات میزنند، چه اهدافی را دنبال میکنند؟ (حد اقل دو گروه را نام ببرید.)
۳- جهل به چه معانی به کار میرود؟ (حد اقل دو مورد را ذکر کنید)
۴-حدیثی که در بخش «تهران و تهرانی و ظهور» بیان شده است، چرا ضعیف است؟
۵- حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم در فوت فاطمه بنت اسد چه کردند و چرا؟
۶- بر اساس حدیث امام باقر علیهالسلام چهار نفر از محدثین را نام ببرید.
۷- مرحوم شیخ کلینی در چه دورهای میزیست و مهمترین اثر او چه بود؟
۸- نام سه نفر از اساتید ثقه الاسلام کلینی را بنویسید.
۹- تفاوت نجاست ذاتی و عرضی در چیست؟
۱۰- اشکالی که بر متن «لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما» وارد است، چیست؟
۱۱- در ماجرای مباحثه مرد شامی با اصحاب امام صادق علیهالسلام، چه کسی بهتر از دیگران مناظره کرد؟
* * *
(ادامه مطلب فردوسی)
در اینکه او یک مسلمان تمام عیار و معتقد به آموزههای آن بوده هیچ حرفی نیست. مشهور آن است که فردوسی مذهب شیعه داشته است. البته چند بیتی در شاهنامه او وجود دارد که به نوعی در مدح خلفای مورد قبول اهل تسنن است و در کنار آن ابیات متعددی وجود دارد که نشانه ارادت بسیار او به امیرمؤمنان و اهل بیت عصمت و طهارت است. در اینکه انتساب این ابیات به فردوسی تا چه اندازه قابل قبول است، در بین اهل ادب، اختلاف نظر است. ضمن اینکه با توجه به دوره زمانی او و نوع ابیاتی که درباره خلفا دارد، احتمال تقیه بسیار محتمل است.
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
لازم به ذکر است که تعدادی قطعه، چهارپاره، رباعی، غزل و قصیده نیز به فردوسی منسوب میکنند که محققین عموما آن را نمیپذیرند.
مثنوی نیز به نام «لیلی و مجنون» به او منسوب میشود که آن هم در بین اهل فن، جایگاهی ندارد.
«هجونامهای» نیز به فردوسی منسوب است که هر چند محققین اصل آن را پذیرفتهاند اما در تعداد ابیات به جا مانده از آن بین ۶ تا ۱۶۰ بیت اختلاف نظر است. نظامی عروضی در قرن ششم، این هجونامه را حدود ۱۰۰ بیت دانسته که در زمان خودش تنها ۶ بیت آن باقی بوده است.
مخالفتهای با فردوسی و شاهنامه از همان دوران بعد از مرگ فردوسی از طرف حکام، فقها، شعرا و . . . آغاز شده است. از بین شعرا، فرخی سیستانی، معزی، انوری و . . . شاهنامه را دروغ، بیهودهگویی، پر از کاستی و . . . دانستهاند و عدهای نیز مانند سعدی او را تحسین کردهاند.
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
تا زمان حکومت عباسیان، شاهنامه به شدت مورد کمتوجهی و حتی مقابله قرار داشته اما با حمله مغول و انقراض دولت بنیعباس، توجه به فردوسی و شاهنامه او بیشتر شد که از جمله آن اقدام «حمدالله مستوفی» در زمان ایلخانان مغول (قرن هشتم) است. در زمان تیموری (قرن نهم) نیز اقدام «بایسنغر میرزا» در حفظ شاهنامه، بسیار پر اثر بود.
در زمان صفویه نیز با توجه به استقرار اولین حکومت مرکزی در ایران که خود را شیعی نیز میدانست، توجه بسیاری به ترویج شاهنامه شده و نسخهبرداریهای بسیاری از آن به عمل آمده و شاهنامهخوانی ترویج شده و در زمان قاجار و پهلوی و پس از آن نیز این سیاست ادامه پیدا کرد.
اهل فن بر این عقیدهاند که بهترین تصحیح شاهنامه توسط دکتر «جلال خالقی مطلق» انجام شده که در ۸ جلد، زیر نظر احسان یارشاطر، در نیویورک به چاپ رسیده است.
وی در جایجای شاهنامه به مسائل توحیدی و اخلاقی اشاره دارد که از حکیمی مانند او انتظار میرود.
نمونهای از اشعار اخلاقی او را مرور میکنیم:
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
چو نیکی کنی، نیکی آید برت
بدی را بدی باشد اندرخورت
چو نیکی نمایدت کیهانخدای
تو با هر کسی نیز، نیکی نمای
مکن بد، که بینی به فرجام بد
ز بد گردد اندر جهان، نام بد
به نیکی بباید تن آراستن
که نیکی نشاید ز کس خواستن