اعتبار دعای ماه رجب و حرکت‌های آخر آن

سؤال:

از شما نقل کرده‌اند که حرکت دست و انگشت سبابه در عبارت‌های پایانی دعای ماه رجب را معتبر نمی‌دانید. آیا صحیح است؟ لطفا توضیح دهید.

در ضمن در سایت پاسخگو (مرکز پاسخ‌گویی به سؤالات دینی) درباره فلسفه این کار آمده است: «در مورد این که حکمت این کار چیست باید گفت آنچه مسلم است ماهیت این عمل همان به خود گرفتن حالت التجا و خضوع در برابر خداوند است و نوعی کرنش و اظهار عجز در برابر عظمت باری تعالی محسوب می شود ؛ به همین جهت احتمال داده شده این حالت نظیر دم تکان دادن سگ در برابر صاحبش باشد که تشبیه ذهنی این حالت برای فردی که این عمل را انجام می دهد نهایت خضوع و انکسار درونی را برای وی به ارمغان می آورد ، هرچند نمی‌توان این احتمال را به طور قطع صحیح دانست.»

این هم آدرسش: www.pasokhgoo.ir/node/69252

*********************************************************************

پاسخ:

در ابتدا لازم است نکاتی را درباره خود دعای رجب عرض کنم تا بعد به سؤال شما برسیم.

شهرت این دعا و عمل انتهایی آن به واسطه کتاب ارجمند مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس القمی است که آن را به نقل از سید بن طاووس نقل کرده است.

قدیمی‌ترین فرد شناخته شده‌ای که این دعا را به عنوان دعای ماه رجب روایت کرده است، عالم بزرگوار قرن هفتم، سید بن طاووس در کتاب إقبال الأعمال (ج ۲، ص ۶۴۴) است که از کتاب الدعوات محمد بن علی الطرازی از ابوالحسن، علی بن محمد البرسی از حسین بن احمد بن شیبان از حمزه بن قاسم العلوی العباسی از محمد بن عبدالله بن عمران البرقی از محمد بن علی الهمدانی از محمد بن سنان از محمد السجاد روایت کرده است.

در این روایت پیش از ذکر «یا ذالجلال و الاکرام الی حرم شیبتی علی النار»، آمده است که امام علیه‌السلام دست چپشان را بلند کرده و به محاسنشان گرفتند و به این دعا، دعا کردند، در حالی که سبابه راستشان را حرکت می‌دادند. سپس یکی از روات در آخر روایت آورده است که و فی حدیث اخری . .  .، یعنی و در حدیث دیگری آمده است که سپس دستشان را بر محاسنشان نهادند و بر نداشتند، مگر این‌که پشت دستانشان پر از اشک شد.

حال در ابطه با این دعا چند نکته سندی و متنی هست که در چند بند عرض می‌کنم.

۱- در ابتدا طریق سید بن طاووس به محمد السجاد را به اختصار بررسی می‌کنیم.

  • محمد بن علی از الطرازی: در کتب رجالی مجهول است و ممکن است از علمای هم طبقه مرحوم نجاشی باشد. ظاهرا تنها کسی که روایاتی از کتاب الدعوات او روایت کرده است، مرحوم سید بن طاووس است و با توجه به ویژگی‌های مرحوم سید در نقل ادعیه، نمی‌توان محمد بن علی الطرازی را توثیق کرد. کتب این فرد از جمله کتاب الدعوات یا در اختیار هیچ کدام از محدثین و علمای ۶ قرن اول نبوده، یا به آن اعتماد نداشته‌اند که در هیچ کتابی، حتی کتب ادعیه این قرون به آن یا نویسنده‌اش اشاره‌ای نشده است.
  • علی بن محمد البرسی: در کتب رجالی مجهول است و به واسطه الفاظ ترحم و ترضی محمد بن علی الطرازی هم نمی‌توان او را توثیق کرد، چرا که وضع خود الطرازی نامعلوم است.
  • حسین بن احمد بن شیبان: ظاهرا القزوینی است که به واسطه می‌توان او را توثیق کرد.
  • حمزه بن قاسم العلوی العباسی: از ثقات ما است.
  • محمد بن عبدالله بن عمران البرقی: او نیز مجهول است. البته اگر اشکالات قبلی وارد نباشد، می‌توان او را به واسطه حمزه بن قاسم و با کمی تسامح توثیق کرد.
  • محمد بن علی الهمدانی: همان ابوسمینه مشهور است که در ضعف جدی او حرفی نیست و همه بر این اتفاق نظر دارند. فضل بن شاذان او را از مشاهیر کذابون دانسته، شیخ الطائفه، عموم روایات او را همراه تخلیط و غلو و تدلیس می‌داند و مرحوم نجاشی او را ضعیف جدا و فاسد الاعتقاد معرفی می‌کند و مطالب دیگری نیز درباره او دارد.
  • محمد بن سنان: او نیز از افرادی است که در ضعف جدی او حرفی نیست. فضل بن شاذان او را نیز در زمره مشاهیر کذابون دانسته، شیخ الطائفه، مرحوم نجاشی، کشی و رجالیون قبل و بعد ایشان، همگی او را به شکل‌های مختلف به شدت تضعیف کرده‌اند.
  • محمد بن ذکوان السجاد نیز مجهول است  و تنها روایتی که از او سراغ دارم و تنها اطلاعاتی که از او داریم، همین یک روایت است. البته ممکن است محمد بن زیاد السجاد درست باشد و اشتباهی در استنساخ رخ داده باشد که قطعی نیست، اما اگر منظور محمد بن زیاد باشد، در کتب رجالی مهمل است و فرقی ندارد.

می‌بینیم که سند این دعا و انتساب آن به ائمه علیهم‌السلام، مملو از اشکال است و اگر بعضی از موارد را بخواهیم توجیه کنیم، حضور ابوسمینه و محمد بن سنان توجیه پذیر نیست و حضور هر کدام این‌ها به تنهایی سند را مخدوش می‌کند.

۲- اما در رابطه با متن دعا شاید جالب باشد که بدانید روایت دیگری وجود دارد که در پایان آن دعایی آمده که متن آن بسیار شبیه به این دعا است، با این تفاوت که مربوط به ماه رجب نیست و ظاهرا زمان خاصی هم ندارد. در این روایت آمده است که امام علیه‌السلام پیش از عبارات پایانی که عرض شد شباهت زیادی به عبارات دعای رجبیه دارد، دستانشان را بلند کردند و این عبارات را فرمودند و در این‌جا اشاره‌ای به گرفتن محاسن با دست چپ و حرکت انگشت سبابه دست راست ندارد. البته در پایان آمده است که امام علیه‌السلام دستشان را بر محاسنشان نهادند و بر نداشتند، مگر این‌که پشت دستانشان پر از اشک شد که این عبارات شبیه همان مطلب فی حدیث آخر است که جناب سید روایت کرده بودند. حال بماند که این روایت هم حداقل به واسطه محمد بن سنان معتبر نیست.

۳- تا آن‌جا که حقیر سراغ این کار، یعنی گرفتن محاسن و حرکت انگشت سبابه دست راست فقط در همین روایت غیر معتبر روایت شده است و مشابهی در سایر روایات ندارد.

خلاصه آن‌که این دعا به عنوان دعای رجبیه معتبر نیست. البته ناگفته نماند که با توجه به معانی خوب عبارات این دعا، در خواندن آن نه تنها در ماه رجب که در همه ایام سال مانعی نمی‌بینم.

اما تکلیف مطلبی که در سایت مورد نظر شما آمده، چه گویم که نا گفتنم بهتر است … پاسخ مشخص و واضح است و نیازی نیست که حقیر اظهار نظری کنم.

01

سلسله مباحثات استاد ریاحی

کتاب‌خانه قرآن و حدیث مؤسسه

فهرست درختی سایت

باز کردن همه | بستن همه